تحلیل وتبیین این مطلب که چه رابطه ای بین استقلال وامنیت انسانی یک کشور، وجود دارد؛ رسالت اصلی این مقاله است. روش اتخاذ شده؛ تحلیلی است که با اتخاذ آن به واکاوی مسألۀ مورد نظر پرداخته شده است.
پس از بیان ادبیات نظری، نقش استقلال در فرایند تأمین امنیت به ویژه امنیت انسانی، در صورت وجود وعدم مورد توجه قرار گرفته است. براین اساس، عوامل تهدید کننده امنیت ملی در دوعرصۀ سیاست داخلی وخارجی به بحث گرفته شده ونتایجی ذیل بدست آمده است: در بعد سیاست داخلی با نبود استقلال؛ کشور، باچالشهای متعددی امنیتی مواجه خواهد بود که عمدهترین آنها: عدم ثباتسیاسی؛ مخدوش گردیدن چهره امنیت انسانی؛ عدم صیانت از مرزها وعدم برنامه ریزی دفاعی است. برعلاوه، بحث امنیت فرهنگی واجتماعی، ونیز امنیت روحی وروانی شهروندان، را دراین عرصه نباید از نظر دورداشت. ودر بعد سیاست خارجی؛ نیز چالش های امنیتی زیادی فراروی کشور قرارداردکه عمده ترین آن درفرایند دیپلماسی، وموضعگیریها؛ انعقادپیمانهاوتصمیمگیریها؛ خودنمایی میکند. براینداین فرایند؛درمخاطره قرارگرفتن امنیت کشور درابعادمختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، روحی وروانی وزیست محیطی خواهد بود. در نهایت مقاله به این جمع بندی میرسد که رابطه استقلال،امنیت، وامنیت انسانی، یک رابطه دوسویه بوده واین دومقوله تأثیر وتأثر متقابل برهمدیگر دارند. چه اینکه ازیک سو؛ با نبود استقلال، کشور در معرض تهدیدات متعددی در هردو عرصۀ سیاست داخلی وخارجی است. وازسوی دیگر در کشورهای فرودست؛ در غیاب امنیت، عملااستقلال آن کشور زیر سؤال قرارمیگیرد.