پرسشی که این مقاله رسالت پاسخ دهی آن را به عهده دارد، این است که فرایند تحصیل امنیت بر اساس آموزههای فقه سیاسی اسلام؛ چگونه قابل تحقق است، و در مقایسه باروش تحصیل امنیت، در مکاتب دیگراز چه برجستگیهای برخور داراست. درفرایند تحصیل امنیت، مکاتب مختلف، رویکردهای ویژۀ خویش را دارند. و این مسئله در دوران، بین روشهای استفاده از: «زور» و «اقتدار» تا «اقناع» بر اساس رویکردهای مختلف، دور میزند. بر اساس رویکردهای دموکراسی مأبانه نوعاً سخن از اقناع گفته میشود. با این حال، در مکتب لیبرال؛ در این باب، مشی دوگانۀدیده میشود؛ چه اینکه آنان از مؤلفه «اقناع» در برابر لیبرالها واز مؤلفه «زور» علیه کشورهای غیرلیبرال سودمیبرند. در رویکرد شریعت گرایان، که چرخۀ روش تحصیل امنیت، بیشتر برآستانۀ اقتدار دورمیزند؛ تحصیل امنیت، دراسلام ابعادی زیادی دارد: همانند روش تحصیل امنیت سیاسی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی، ومحیط زیست.
امنیت سیاسی؛ ازطریق بر قراری عدالت و رعایت عدل وانصاف؛ مشورت، اعطای آزادیهای لازم درزمینه مورد نظر، امکانپذیر است. امنیت اجتماعی؛ از طریق امربه معروف ونهی ازمنکر، نصحیت، تذکر، رعایت حریم خصوصی مردم. امنیت فرهنگی، درفقه سیاسی اسلام از طریق، هجرت، دعوت، امر به معروف ونهی از منکر، وپای بندی به آموزههای دینی، امنیت اقتصادی، از طریق بر قراری عدالت اجتماعی، توزیع عادلانه ثروت، مبارزه، با عوامل مخل امنیت اقتصادی، امنیت زیست محیطی؛ با رعایت قواعد فقهیم. جود درهمین زمینه، امکانپذیر است