امروزه یکی از مشکلات کشورهای اسلامی، سلطه قدرتهای غیرمسلمان بر آنهاست. اسلام، چاره این مشکل را اجرای قاعده نفی سبیل میداند. ولی ماهیّت، مبانی و قلمرو کاربرد تفاوت مسلم و کافر کدام است؟ آن را با چه تحلیلی باید پذیرفت؟
انسانها بر حسب باورهای توحیدی و اسلامی به دو دسته مسلم و کافر تقسیم میشوند. آیا نظام های حقوقی در جهان، هواداران توحید اسلامی و شرک و کفر را یکسان میدانند یا متفاوت؟ آیا حقوق، در عصر حاضر توان فهم تفاوت توحیدمداران با شرکباوران، اسلامگرایان با کفرورزان را دارد؟ آیا نگاه نظام حقوق اسلامی با دیدگاه حقوق رومی و عرفی، یکسان است؟
قاعده نفی سبیل و نفی سلطه در حقوق و علوم سیاسی اسلام، یکی از مهمترین قواعد فقهی است که مورد توافق فریقین است و تا حدود زیادی پاسخگوی سؤالات فوق در هزاره سوم میلادی میباشد.
منظور از قاعده نفی سبیل این است که خداوند متعال در تشریع اسلامی، حکمی را که اجرای آن موجب تسلط کافران بر آحاد مسلمانان گردد، جعل نفرموده است. بنا بر این هر حکمی که پیاده شدن آن، مستلزم راه یافتن تسلط مدار(سبیل) کفار بر فرد مسلمان یا امت اسلام گردد، الهی نبوده و به مقتضای این قاعده نباید عمل گردد.