استقلال و عدم وابستگی از مؤلفههای اساسی حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشورها و ملتهای آزادیخواه میباشد و از پایههای اصلی یک جامعه آرمانی به شمار میرود. بر این اساس توجه همه جانبه به حفظ استقلال و رفع وابستگی در عرصههای مختلف علمی، اقتصادی و فرهنگی و آشنایی با رسالتها و وظایف نهادهای مسؤل در این زمینه اهمیت مییابد. تحقیق حاضر با هدف دست یابی به احکام تکلیفی و وظایف نهاد حکومت در قبال رفع وابستگی و استقلال کشور با رویکرد فقهی با روش توصیفی ـ تحلیلی مبتنی بر شیوه فقهی (اجتهاد و استنباط) انجام گرفته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد. از منظر فقه عدم وابستگی و استقلال حایز اهمیت است. در همین راستا وظایف را بر دوش آحاد جامعه و نهادهای مسؤل قرار داده و آنان را در قبال این مسأله مسؤل میداند. حکومت از نهادهای اساسی جامعه است که در قبال موضوع وظیفه الزمی دارد و در صورت کوتاهی مورد باز خواست میباشد. از نگاه فقهی توسعه علم و فرهنگ، توسعه اقتصادی با شاخصهای تنظیم امور مالی و عدالت اقتصادی، عمارت و آبادانی بلاد اسلامی و رفع فقر و محرومیت زدانی از وظایف الزامی حاکم به نحو کفایی است.. همچنین برنامه ریزی و آینده نگری و بکارگیری افراد کاردان در مدیریت کشور بخصوص در شرایط بحرانی برای پیشگیری از وابستگی از وظایف الزامی حکومت میباشد.